در حال بارگذاری ...
...

"سهراب سلیمی" کارگردان "وانیک" که در جمع خبرنگاران گفت: من برای نمایش سه گانه وانیک به این نشست نیامده ام بلکه آمده ام بگویم بحران تئاتر جدی است.

"سهراب سلیمی" کارگردان "وانیک" که در جمع خبرنگاران گفت: من برای نمایش سه گانه وانیک به این نشست نیامده ام بلکه آمده ام بگویم بحران تئاتر جدی است.

"سهراب سلیمی" کارگردان "وانیک" که در جمع خبرنگاران گفت: من برای نمایش سه گانه وانیک به این نشست نیامده ام بلکه آمده ام بگویم بحران تئاتر جدی است. درمملکت ما تعریفی که از کارگردانی ارائه می شود، اصلا تعریف درستی نیست.
وی درباره انتخاب متن "سه گانه وانیک " توضیح داد: متن این نمایشنامه به همراه 20 نمایشنامه دیگر اروپا توسط دوست ارزشمندم علی امینی نجفی( مترجم نمایشنامه ) تابستان سال گذشته به دست من رسید.که پس ازبررسی 21 نمایشنامه من این متن را جهت اجرا انتخاب کردم.
این کارگردان درباره علت انتخاب این نمایشنامه از میان20 متن دیگرنیز تصریح کرد: تصور من همیشه براین بوده متن نمایشی که اجرا می کنم متناسب با محیط اجتماعی زندگیم باشد تا با این محیط ارتباط برقرار کند . همچنین موضوع این اثرکه به بحران تئاتر می پردازد بسیارهم سو با بحران تئاتر کشور ما است.
وی گفت : یکی ازویژگی های این نمایش در این است که متن به همان اصالت ترجمه اش اجرا می شود.هرچند بخشی از دیالوگها به ویژه دیالوگهای تکراری اپیزود سوم توسط دکتر شفیعی دراماتورژ اثر جمع و جور شده است و حواشی نمایشنامه پالایش یافته است.
سلیمی همچنین با اشاره به ترجمه خوب این نمایشنامه افزود: علی امینی نجفی ادیب ، شاعر و مترجمی است که با صحنه تئاتر آشنا است بنابراین ما در این نمایشنامه که ترجمه اوست می بینیم هیچ دیالوگی به زور دردهان بازیگر گذاشته نمی شود و ترجمه این نمایشنامه بسیار روان است.
دکتر شفیعی دراماتورژ و بازیگر این نمایش ضمن تأیید ترجمه خوب این نمایشنامه به ارائه توضیحی درباره تاریخ ترجمه نمایشنامه در ایران پرداخت و متذکر شد:متأسفانه ترجمه های آثار نمایشی در ایران به علت عدم آشنایی مترجمان - حتی برخی از مترجمان خوب - با تئاتر، دارای زبان نمایشی نیست و این زبان اشتباه ترجمه های نمایشی ما، بر زبان تئاتر کشور هم تأثیر گذاشته است.
وی همچنین گفت : بر اساس این تعریف در کشورما تنها سه نمایشنامه نویس به نام بهرام بیضایی ، غلامحسین ساعدی و اکبررادی وجود دارد. زیرا این نویسنده ها همواره براین تلاش هسستند که به یک زبان مناسب نمایشی برسند.

احمد ساعتچیان بازیگر این نمایش نیز در مورد ویژگی خوب ترجمه این نمایشنامه گفت: من افسوس می خورم چرا چنین مترجمانی در تئاتر کم داریم . ترجمه این نمایشنامه بسیار روان و گویا بود .
وی با اشاره به اهمیت زبان نمایشی ترجمه افزود: یک برداشت نادرست در ترجمه متن نمایشی موجب می شود تا بازیگر این برداشت نادرست را تا پایان نمایش به اشتباه ادامه دهد و بر شکل بازی بازیگر تأثیر می گذارد.
محمدر ضا جوزی بازیگر دیگر این نمایش نیز دراین باره گفت: ترجمه خوب امینی به من بسیار کمک کرد . برخی اوقات بازیگر در یک اثر ترجمه ، با واژه هایی مواجه می شود که ادای آن بسیار سخت است واژه ها باید از باور اندیشه بازیگر بگذرد تا مخاطب نیز باور کند.
وی همچنین در پاسخ به این سوأل که نزدیک بودن حال هوای این نمایش با فضای اجتماعی هنری ایران درراحتی وروانی بازی وی تأثیر داشته است؟ اظهارداشت: بهر حال بازیگر تحت تأثیر اجتماع خود است ،و طبیعی است که این مسئله بسیار بر شکل کارش تأثیر می گذارد یا به قول معروف هنرپیشگی را نباید از هنر پیشگان فرا گرفت بلکه باید از اجتماع یاد گرفت.
کارگردان "سه گانه وانیک" درپاسخ به یکی از خبرنگاران که در مورد علت کند بودن ریتم اجرایی این نمایش به ویژه اپیزود اول سوأل کرده بود ، گفت: من معتقد نیستم که ریتم این نمایش کند است زیرا اصولا ریتم زندگی و نگاه من به صحنه تند است.
وی افزود ریتم نمایشنامه از ساختار کلی نمایشنامه بر می آید و این سه اپیزود بر اساس زیر متن اثر است که ریتم خود را پیدا کرده اند که به نظر من اصلا این ریتم ریتم کاذبی نیست. من از ریتم نمایش خود حمایت می کنم ومعتقدم اگر در اجرایی که شما شاهد آن بودید این ریتم در اثر جریانهایی کند شده است به معنای کند بودن ریتم همه اجرا نیست .
سلیمی درتعریف ریتم نمایش تصریح کرد: ریتم عبارت از یک دسته فعل و انفعالات فعلی است که توسط بازیگران به صحنه کشیده می شود.
سهراب سلیمی در باره علت چند بازیگر بودن نقشهای این نمایش توضیح داد: از سال 80 یک تحول فکری در من ایجاد شد به طوری که با استناد به مده آ برای دوری از کلیشه ای شدن بازیها به ایده چند بازیگری رسیدم. این ایده قبل از من توسط شهند عبیری و پس ازمن توسط افشین هاشمی در تئاتر ایران وجود داشته و دارد. در تمرینات نمایش نیمه کاره دو دلقک ونصفی که برخی از بازیگران به دلایل مختلفی تغییر کردند به این تجربه رسیدم که سه گانه وانیک را نیز بر همین مبنا اجرا کنم.
وی در پاسخ به این سوأل که علت آن عدم اطمینان از حضور بازیگران در این وضعیت نابسامان تئاتر است ، متذکر شد: بله 5 درصد نیز به این موضوع بر می گردد اما بیشتر به خاطر دوری از کلیشه است.
جوزی در ادامه صحبتهای سلیمی گفت: به نظر من این ایده جالب است برای من هم تجربه جالبی بود به ویژه زمانی که بازی دکتر شفیعی را در نقش خود دیدم همچنین این نکته که آقای سلیمی تحلیلی که از بازی من خواست با تحلیلی که ازبازی دکتر شفیعی می خواهد باهم بسیار متفاوت بود اما این نوع بازیگری در تئاتر ایران عملی نیست به ویژه در شرایطی که تعداد اجراها حداکثر 24 اجرا شده است این شکل کار در شرایطی جوابگو است که تعداد اجراها بالغ بر 50 اجرا باشد.
دکتر شفیعی نیزبا اشاره به نامطلوب بودن وضعیت بازیگران تئاتر ایران از نظر شغلی خاطر نشان کرد: بازیگران تئاترما به دلیل عدم امنیت شغلی مجبورهستند بعد از یک اجرا سریع بدوند تا به تمرین نمایش دیگر برسند . بازیگر باید بر روی یک کار تمرکز داشته باشد و خستگی و فشردگی این نوع کارکردن بر روی بازی آنها تأثیر منفی می گذارد.
سهراب سلیمی همچنین درباره علت رویکرد وی طی این سالهای اخیر به نمایشنامه های خارجی را عدم جهان شمولی نمایشنامه های ایرانی دانست و توضیح داد: زمانی که وارد دنیای برخی از این آثار نمایشنامه نویسان خارجی می شوی می بینی با آنها مشترکاتی داری و اصلا احساس نمی کنی که اثرش بیگانه است. اما نمایشنامه های ایرانی یک چهار چوب بسته دارند و به من اجازه پرواز نمی دهند.
وی در ادامه گفت :ما جزدر تعداد محدودی ازنمایشنامه های ایرانی نمی توانیم ویژگی جهان شمولی را ببینیم .شخصیتهای نمایشنامه های خارجی در عین پیچیدگی بسیار ساده هستند به عنوان مثال در اپیزود احضار نمایش سه گانه وانیک شخصیتها اصلا بیگانه نیستند و ما به راحتی می توانیم با ساده ترین شخصیتهای اجتماعی این نمایش ارتباط برقرار کنیم.
دکتر شفیعی نیزدر تکمیل این مطلب افزود: متأسفانه در ادبیات نمایشی کشور ما این گونه رایج شده است که تئاتر ملی یعنی آبگوشت خوردن و چپق کشیدن در حالی که ما می توانیم یک نمایش ملی با تکنیکهای ویژه اجرا کنیم وطی آن یک حرف ویژه جهانی هم بزنیم. نمونه یک نمایشنامه جهان شمول ملی در ایران "چوب به دستهای ورزیل " دکتر غلامحسین ساعدی است.
سلیمی در ادامه این مطلب با اشاره به نمایشنامه نویسانی که تنها به تولید اثر فکر می کنند متذکر شد: ماندگاری اثر در هنر بسیار مهم است که این براساس کیفیت است که ماندگار می شود نه کمیت.
وی همچنین درپاسخ به این سوأل که متأسفانه آنچه که امروز در تئاتر ایران به ویژه با ارائه آمار فروشهای هفتگی تئاتر استنباط می شود کمیت است نه کیفیت؟ واین ارائه آمار فروش هفتگی برای یک نمایش پرفروش که اصلا دارای خصوصیات یک تئاتر مناسب نیست خود تبلیغ مضاعفی در جهت عادت دادن تماشاگر به سوی این نوع نمایشها است ، خاطرنشان کرد: بکت هرگز در فرانسه جایگاهی پیدا نکرد و زمانی که به آلمان رفت شناخته شد.همان طور که فیلم رگبار و گاو در زمان ساخت خود مورد لعن و نفرین قرار گرفت اما امروز پس از 50 سال جزءآثار ماندگار تاریخ سینمای ایران است. من معتقدم هر نوع نگرشی باید بتواند تئاتر کارکند چه کارگردانی که یک اثری مانند نمایش را به روی صحنه می آورد و فروش قابل توجهی دارد چه کارگردان دیگری که کمتر تماشاگر دارد. تئاتر لاله زار و گلریز هم باید به روی صحنه بروند بهرحال مخاطبان خود رادارند.اما داوری و اصل ماندگاری را دیگر ما نمی توانیم تعیین کنیم بلکه تماشاگر و تاریخ این اصل را ثابت خواهد کرد.
دکتر کمال الدین شفیعی نیز بیان این مطلب که متأسفانه در ایران مرز تئاتر حرفه ای وغیر حرفه ای معلوم نیست تصریح کرد: من نیز با این صحبت آقای سلیمی موافق هستم که همه هنرمندان باید امکان تئاتر کارکردن را داشته باشند اما باید تفکیک صورت گیرد. مرز تئاتر در کشور ما مخدوش شده است به عنوان مثال در همین تئاتر شهریک دانشجو می آید اجرا می گذارد بعد درکنار سالن او زنجانپور و سهراب سلیمی هم اجرادارندکه این به نظر من درست نیست زیرا دانشجو به خاطر عدم امکان کار تئاتر ونبود فضای نمایشی در دانشکده است که به سوی سالنهای حرفه ای روی می آورد. همچنین با تفکیک جایگاه هر تئاتری می تواند تماشاگران خودرا داشته باشد.
احمد ساعتچیان نیز با تأیید سخنان دکتر شفیعی گفت: یک گروه جوان زمانی که در محل دیگری اجرا می کنند ممکن است با موفقیت و تشویق مواجه شوند اما ممکن است اگر همین گروه همین کاررا در تئاتر شهراجرا کنند با موفقیت مواجه نشوند زیرا در تئاتر شهر به تئاتر یک نگاه حرفه ای می شود. به نظر من هم اگر هر کسی در جایگاه خود فعالیت کند مشکلی نخواهد داشت. از طرف دیگر با تفکیک جایگاه تئاتر تماشاگرهم به تئاتر جذب می شود یکی از دلایل دور شدن تماشاگران از تئاتر همین است یک روز در تالار اصلی تئاتر شهر شاهد یک اجرای خیلی ساده است و روز دیگر در این سالن با اجرای یک تئاتر سنگین مواجه می شود.
ساعتچیان همچنین درپاسخ به یکی از خبرنگاران درمورد علت کم توجهی به بازیگران تئاتر در مطبوعات ایران در زمینه نقد و اطلاع رسانی تصریح کرد: مطرح شدن نام بازیگر مهم نیست بلکه اطلاع رسانی ماندگار اهمیت دارد. عدم وجود آرشیو اطلاعاتی از تجارب بازیگران نسلهای گذشته موجب می شود تا من بازیگر نتوانم جهت شناخت از بازیگران نسل قبلی خود و نظرات آنها با مشکل مواجه شوم. بازیگران زیادی در تئاتر کشور ما حضور داشته اند در حالی که ما می بینیم تنها هنرمندانی فراموش نشده اند که در این 5 سال اخیر فعالیت داشته اند.
این بازیگر همچنین افزود : ما درایران نقد بازیگری نداریم و منتقدان ما فقط به نقد ادبیات نمایشی می پردازند.
دکتر شفیعی نیز در تأکید سخنان ساعتچیان متذکر شد: در کشو رما نقد پردازی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد و اگر خبرنگاری هم به دیدن نمایشی می آید بیشتر کارگردان و نمایشنامه نویس است تا منتقد. در حالی که منتقد تئاتر نمی تواند در مورد کارگردانی صحبت کند و نباید به روندآفرینش یک تئاتر کاری داشته باشد.
سهراب سلیمی نیز در ادامه گفت: یک منتقد خوب است که هنرمند را کشف می کند واتسلاو هاول توسط منتقد توانایی چون یانگ گوسلان کشف شد وجهت پیدا کرد.
این کارگردان متذکر شد: بیشتر منتقدان و خبرنگاران ما تنها به نقد نظری یک اثر که منوط به بیوگرافی هنرمند واطلاع رسانی اثر است بسنده می کنند وبه نقد عملی که شامل تحلیل اثر است ، نمی پردازند.
درپایان این نشست سهراب سلیمی با تشکر از دیگر بازیگران این نمایش جمشید لایق، رضا مولایی ، آرزو محمدی و شیوا اردویی وآهنگساز آن کامران امید به عنوان آخرین حرف خود گفت: نمایش ما به خاطر مشترک بودن بازیگرش (احمد ساعتچیان) با نمایش حرفه ای ها در حالی مجبور شد از اجرای دوم پنجشنبه و جمعه خود صرف نظر کند که هنوز پلاکاردهای آن در تئاتر شهر نصب است و اجرای آن تا 8 دی ماه ادامه دارد. اما من به خاطر حقوق صنفی از حق خود گذشتم.
نقل از سایت مهر